جدول جو
جدول جو

معنی سگ سیرت - جستجوی لغت در جدول جو

سگ سیرت
(سَ رَ)
آنکه سیرت سگ داشته باشد و آن کنایه از رنجانیدن و گزیدن باشد. (آنندراج). گزنده. (از ناظم الاطباء) :
خرسر و خرس روی و سگ سیرت
خر گرفته بکول خیک شراب.
سوزنی.
، گستاخ و بی ادب و درشت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی سیرت
تصویر بی سیرت
رسوا، بی آبرو، بی ناموس
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
مرکّب از: بی + سیرت، فاسق و فاجر.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بد سیرت
تصویر بد سیرت
بد سگال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی سیرت
تصویر بی سیرت
فاسق و فاجر، بی آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رگ غیرت
تصویر رگ غیرت
رگ آزرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سگ سر
تصویر سگ سر
سگ سار
فرهنگ لغت هوشیار
بی آبرو، بی عرض، بدنام، بی ناموس، رسوا، نانجیب
متضاد: نجیب، آبرومند، فاجر، فاسق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سگ وار، پاچه گیر، سگ سر، آزمند، آزور، حریص، طماع
متضاد: قانع، خرسند، دنیاپرست، مادی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نوعی علف هرز شبیه سیر
فرهنگ گویش مازندرانی
نان خورشتی از سیر، تخم مرغ، زردچوبه، فلفل، سبزی الزوی خشک، نان
فرهنگ گویش مازندرانی
سگ گیرنده
فرهنگ گویش مازندرانی
سگ شیر، نام گیاهی است از تیره ی فرفیون
فرهنگ گویش مازندرانی